شهید مجیــد محسنــی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید مجیــد محسنــی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید مجیــد محسنــی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام مجید محسنی از شهدای دانش آموز شهرستان آمل می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : عباس
تاریخ تولد : 1344/01/03
تاریخ شهادت : 1361/08/12
محل تولد : آمل
گلزار شهدای امام زاده ابراهیم آمل
نحوه شهادت : اصابت ترکش به کمر
محل شهادت : موسیان- عملیات محرم
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

آخرين مطالب

خاطره ای از یک شهید بسیجی

شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۵۲ ب.ظ

هراز نیوز – انسان برای هر واژه ای معنا و تصویر ی در ذهن ثبت می کند و وقتی آن واژه را می شنود فورا تصویرش نقش می بنددو مفهوم آن به ذهن می آید اما برخی از واژه ها هستند که برای تصویر سازی و تفهیم آن دچار مشکل می شویم و مجبور یم مجموعه ای از تصاویر و کلمات را کنار هم ببگذاریم  تا آنرا تداعی کنیم در این تصویر سازی اولین مواجهه ما با یک واژه موثر است .

ماه آذر که که فرامی رسد در طلیعه آن سالروز تاسیس شجره طیبه ای که معمارکبیر  انقلاب اسلامی ، پیر جماران ،امام خمینی آنرا بنیان نهاد و ایده اش را مطرح نمود دراوراق تقویم خود نمایی می کند برگی زرین از تاسیس یک هویتی بی کران که در پس یک واژه اقیانوس اقیانوس معنی و محتوا نهفته است .

شما وقتی این واژه را می شنوید چگونه معنا می کنید

یا به قولی اولین تصویری که به ذهنتان می آید چیست ؟
پیراهن سفید رو شلوار  ؟
ایست بازرسی  ؟

سهمیه دانشگاه  ؟
یا

لبخند معصومانه  ؟

گرفتن دست یه پیر مرد ؟

چفیه ؟
تکیه کلام مادر شهید …. : خدا خیرتون بده
علی ؟
فاطمه ؟

کدامشان ؟

یادم نمی رود  هنوز مدرسه نمی رفتم یک جوان ۱۸ ساله با سیمایی نورانی  و لبخندی که فقط مخصوص او و دوستانش بود،

اما لبخندش تصنعی نبود

پدرم بغلش کرد –

آقا مجید معلوم کجایی دلمون برات یه ذره شده؟

– می دونی چند وقته ندیدمت ؟

نگاهش هر چند لحظه به من دوخته می شد و قلبم را می دزدید

-پدر گفت : این پسرمه عاشق جنگ و جبهه و امام .

خیلی شما ها رو دوست داره
خلاصه عشق جبهه است و لحظه شماری می کنه برای اینکه بزرگتر بشه تا بیاد جبهه !

با آن نگاه نافذ   به سمتم آمد و در آغوش کشید

انگار  بوی آسمان می داد

دست در جیبش کرد یه اسکناس ۲۰تومانی (اون موقع بیست تومان پول زیادی برای ما بود ) و چند تاسکه عراقی

می گفت: غنیمتیه

همه رو داد به من

بعدا فهمیدم این همه ی  پولی بودکه آقا مجید داشت

آقا مجید رو دوست دارم نه بخاطر اینکه اون روز پولی زیادی به من هدیه کرد ، او را  دوست دارم چون هویت ماست
هویتی که با ایثار و خون بهترین و مخلص ترین بندگان خدا به ما رسیده است .

مجید محسنی از اقوام پدری ام بود   که ازسن  ۱۳ سالگی داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و تا ۱۸ سالگی برای دفاع از عزت و سربلندی میهن اسلامی مجاهدانه جنگید  و درست چند ماه بعد این خاطره موقع شکار تانکهای عراقی به شهادت رسید .

روحش شاد،  منش ، رفتار و آرمان مقدسش   همیشه سرلوحه و الگوی  جوانان ایران اسلامی باد

۹۵/۰۸/۰۸ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی